Web Analytics Made Easy - Statcounter

تاریخچه‌ای طولانی از فیلم‌هایی در مورد زنان آدمکش وجود دارد که شاید بسیاری از مخاطبان متوجه آن‌ها نشده باشند. برخی از آن‌ها به دهه‌ها پیش باز می‌گردند، اما اکثرشان در واقع در سال‌های اخیر منتشر شده اند. به نظر می‌رسد بیش از هر زمان دیگری تقاضا برای دیدن زنان خشن روی پرده سینما وجود دارد، و سینمارو‌ها از این موضوع راضی هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگرچه انتخاب بهترین آدمکش زن در فیلم‌ها می‌تواند دشوار باشد، اما ویژگی‌های متعددی وجود دارد که باعث می‌شود فیلم‌هایی درباره این زنان مرگبار و مصمم ساخته شود که در این ژانر بالاتر از بقیه قرار می‌گیرند.

به گزارش روزیاتو، وقتی صحبت از بهترین‌های فیلم‌های با موضوع آدمکش زن می‌شود، انتخاب‌های بسیاری برای طرفداران این ژانر وجود دارد. البته در این میان کلیشه‌هایی هم وجود دارد و مهم این است که این کلیشه‌ها تنها برای اینکه این فیلم‌ها در یک دسته خاص جای بگیرند، احساس اجبار و فشار نکنند. بهترین فیلم‌های این ژانر از این کلیشه‌ها و قواعد به شیوه‌های مختلف استفاده می‌کنند و به ضدقهرمان‌ها اجازه می‌دهند تا در نوع خود منحصر به فرد و خاص باشند. بهترین آدمکش‌های زن در فیلم‌ها بی رحم هستند و می‌توانند حتی ارتش‌های کوچک را به تنهایی نابود کنند، در حالی که برای نجات خود یا قربانی بی گناهی که در طول مسیر پیدا کرده اند نیز تلاش می‌کنند.

مرگبارترین و مصمم‌ترین شخصیت‌های زن آدمکش در تاریخ سینما، به راحتی بالاتر از بقیه می‌درخشند. لازم به ذکر است که در اینجا منظور از زنان آدمکش، زنان قاتل و قاتلان سریالی نیست بلکه منظور زنانی هستند که در ازای دریافت پول یا به خاطر عضویت در یک سازمان خاص یا حتی دلایل خاص شخصی علیه اشخاص یا سازمان‌هایی دست به قیام زده و کشتار می‌کنند. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۶ مورد از بهترین آدمکش‌های زن در تاریخ سینما آشنا کنیم.

۱۶- آوا در Ava (۲۰۲۰)

انتخاب جسیکا چستین برای ایفای نقششخصیت اصلی در فیلم آوا یک انتخاب بسیار هوشمندانه بود، زیرا او پیش از این در بسیاری از فیلم‌های دیگر نقش زنان سرسخت را بازی کرده بود. چه یک شرور فیلم‌های ابرقهرمانی در Dark Phoenix باشد و چه یک کلاهبردار بی شفقت در Molly’s Game، چستین نقش یک زن سرسخت و خشن را روی پرده می‌آورد. با این حال آوا قطعاً خشن‌ترین نقش او است. آوا همانند بسیاری از فیلم‌های در مورد آدمکش‌های مونث، شخصیت اصلی را فردی با گذشته‌ای تاریک دارد که باید بر آن غلبه کند – در این مورد، او یک معتاد در حال ترک است که مهارت‌های خود را به عنوان یک سرباز سابق به نقش یک آدمکش تزریق می‌کند.

وقتی مافوق‌های آوا به او خیانت می‌کنند، او برای زندگی اش می‌جنگد و نشان می‌دهد که قوی‌تر و انعطاف پذیرتر از همیشه است. صحنه‌هایی در این فیلم وجود دارد که از نظر خشونت بصری بسیار تکان دهنده هستند. آوا در مسیر از سر راه برداشتن دشمنانش هیچ حد و مرزی را رعایت نمی‌کند. این موضوع شامل یک مبارزه بسیار به یاد ماندنی با ضخصیت سیمون با بازی کالین فارل نیز می‌شود.

۱۵- گیل بوک سون در Kill Boksoon (۲۰۲۳)

در تریلر جنایی کره‌ای بوکسون را بکش، گیل یک آدمکش قراردادی است که برای گروهی به نام M.K. Ent کار می‌کند و نرخ موفقیت ۱۰۰ درصدی دارد. او همچنین یکی از معدود آدمکشانی است که برای شرکتی کار می‌کند که در کار خود رتبه A دارد. او در عین حال مادر یک دختر نوجوان نیز هست. یکی از قاعده‌های کلی فیلم‌های آدمکش زن این است که معمولاَ یک نفر کاملاَ به قاتل احترام می‌گذارد و دیگری او را تحقیر می‌کند و این اتفاق در این فیلم نیز رخ می‌دهد.

در حالی که رئیس M.K. Ent احترام زیادی برای گیل بوکسون قائل است، خواهرش از او متنفر است. بعد از اینکه گیل آخرین قتل خود را برای شرکت را عمداً خراب می‌کند، خواهرش به قاتل دیگری دستور می‌دهد تا هدف گیل را بکشد و سپس به سراغ گیل بیاید. وقتی گیل مجبور می‌شود با دوستان سابقش در شبکه آدمکشی مبارزه کند، ثابت می‌کند که چقدر قدرتمند است و می‌تواند راه خود را به بالاترین مقام و کسی که در ابتدا به او خیانت کرده است، باز کند.

۱۴- سامانتا کین در The Long Kiss Goodnight (۱۹۹۶)

جینا دیویس در نقش یک قاتل فراموشکار به نام سامانتا کین در فیلم The Long Kiss Goodnight ایفای نقش می‌کند. این یکی از فیلم‌های کمتر شناخته شده شین بلک بود ک توسط همسر آن روز‌های دیویس، رنی هارلین، کارگردانی می‌شد. سامانتا کین یک معلم مدرسه در حومه شهر است که پس از تکان خوردن سرش شروع به یاد آوردن بخش‌هایی از زندگی گذشته اش می‌کند. وقتی همه چیز به یادش می‌آید، متوجه می‌شود که یک آدمکش بسیار ماهر دولتی است که شرکای قدیمی اش اکنون در تلاشند تا او را بکشند و او را برای همیشه ساکت نگه دارند. البته کین برنامه‌های دیگری دارد.

ساموئل ال جکسون در نقش میچ هنسی بازی می‌کند؛ یک کارآگاه خصوصی بدشانس که پس از اینکه سامانتا به هدف همکاران قدیمی اش تبدیل می‌شود، به او کمک می‌کند. با این حال، این جکسون نیست، بلکه دیویس است که در این فیلم به عنوان یک جنگجو مقابل دشمنانش ایستاده است و به هیچ کس اجازه نمی‌دهد جلوی او را بگیرد و هر کسی را که می‌خواهد سر راهش بایستد، از پای در می‌آورد.

۱۳- آنا در Anna (۲۰۱۹)

اگر فیلم‌های اکشن خاصی را دوست دارید که نفسگیر هستند، به احتمال زیاد لوک بسون در ساخت چنین فیلم‌هایی نقش داشته است. این فیلمساز در پسِ آثار کلاسیکی، چون لئون: حرفه‌ای و عنصر پنجم قرار دارد. در سال ۲۰۱۹، او آنا را نوشته و کارگردانی کرد. این فیلم داستان آنا (ساشا لوس) را روایت می‌کند، زنی که از آزار و اذیت خانوادگی فرار کرده و به کا گ ب می‌پیوندد.

آنا پس از سال‌ها فعالیت به عنوان یک آدمکش حرفه‌ای می‌خواهد از این حرفه خارج شود، اما این اجازه به او داده نشده و او را به ماموریتی می‌فرستد تا خودش را آزاد کند. آنا در کنار طبیعت وحشی خود در این زمینه، خود را به عنوان یکی از باهوش‌ترین آدمکش‌های موجود نیز ثابت می‌کند. او به ماموریتی فرستاده می‌شود که هیچ کس امکان ندارد از آن جان سالم به در ببرد، اما او نه تنها از این ماموریت سالم بیرون می‌آید بلکه راهی برای محافظت از خود در صورت تصمیم روسای سابقش برای خیانت در آینده، نیز پیدا می‌کند.

۱۲- ماری گودوین در Proud Mary (۲۰۱۸)

به نظر می‌رسد تاراجی پی. هنسون بااستعداد هر نقشی را از یک غول هیپ هاپ گرفته تا یک افسر پلیس تا یک ریاضیدان نابغه به خوبی ایفا می‌کند. او در سال ۲۰۱۸ با به تصویر کشیدن شخصیت ماری گودوین در ماری سربلند، نقش یک زن آدمکش را نیز به رزومه تاثیرگذار خود اضافه کرد. همانند برخی دیگر از فیلم‌ها در مورد آدمکش‌های زن، قهرمان داستان این فیلم نیز مسئولیت مراقبت از یک نوجوان را بر عهده می‌گیرد وقتی یکی از ماموریت هایشبق نقشه پیش نمی‌رود. یکی از قواعد عادی این فیلم‌ها در اینجا اتفاق می‌افتد، جایی که ماری پدر این پسربچه را کشته و از آن زمان به بعد مراقبت از او را بر عهده می‌گیرد.

هنگامی که ماری توسط روسایش مجبور می‌شود پسر را آموزش دهد تا آدمکش شود، او با این دستور مخالفت کرده و در نهایت خود به هدفی برای روسایش تبدیل می‌شود. این کار ماری را در مقابل همه کسانی که زمانی با آن‌ها کار می‌کرد، قرار می‌دهد و او ثابت می‌کند که توانایی نجات خود و پسر نوجوان را دارد. با اینکه نقد‌ها نسبت به این فیلم عالی نبودند، اما هنسون عملکرد با کیفیت همیشگی خود را ارائه داده و فیلم با بازی او، سکانس‌های اکشن برجسته‌ای دارد.

۱۱- کیت در Kate (۲۰۲۱)

پس از موفقیت آوا، نتفلیکس به دنبال آوردن فیلم‌های بیشتری در مورد زنان آدمکش به این سرویس استریمینگ افتاد. سال ۲۰۲۱ شاهد انتشار دو مورد از این فیلم‌ها بودیم که یکی از آن‌ها کیت با بازی مری الیزابت وینستد به عنوان شخصیت اصلی بود. برخی از منتقدان احساس می‌کردند که این فیلم بسیاری از کلیشه‌های فیلم‌های مشابه را وام گرفته است، اما این موضوع از فاکتور لذت بخشی عبور همراه با کشتار کیت از میان دشمنانش نمی‌کاست.

با این حال، یکی از چیز‌هایی که به کیت کمک کرد برجسته شود این بود که او یک تک تیرانداز ماهر است، اگرچه بهترین صحنه‌های او زمانی است که از نزدیک و شخصاً با اهدافش آشنا می‌شود. در حین ماموریتی برای کشتن یک رئیس یاکوزا، کیت مسموم می‌شود و تنها یک روز فرصت دارد تا حقیقت را کشف کرده و انتقام بگیرد. در طول این مسیر، او لحظات واقعاً فوق الاده‌ای دارد و یک تحت الحمایه جوان را زیر بال و پر می‌گیرد که در نهایت باید از او در برابر روسای خود محافظت کند.

۱۰- سم در Gunpowder Milkshake (۲۰۲۱)

یکی دیگر از فیلم‌های با موضوع زنان آدمکش که در سال ۲۰۲۱ به نتفلیکس آمد، فیلم میلک شیک باروت بود. این فیلم درباره سم (کارن گیلان) است، زنی که برای محافظت از یک دختر جوان با مادرش (لنا هیدی) و دیگر خانم‌ها همکاری می‌کند. همانند بسیاری از فیلم‌های این ژانر، سم کسی است که پدر دختری را که اکنون از او محافظت می‌کند، به قتل رسانده، موضوعی که دختر کوچولوی داستان تا اواخر فیلم از آن بی اطلاع است.

این موضوع شرایط را برای روابط پیپیده در فیلم فراهم می‌کند، اما صحنه‌های اکشن جایی است که این فیلم در آن می‌درخشد. تماشای سم در حال مبارزه با چند نفر در شرایطی که بیشتر بدنش بی حس شده است سکانسی هیجان انگیز را خلق می‌کند، در حالی که پیوستن او به دیگر زنان یکی دیگر از نکات برجسته فیلم بود. دیدن یک حلقه نزدیک از زنان آدمکش در حال مبارزه با یک گروه آدمکش مافیایی در یک کتابخانه باعث می‌شود که کل فیلم ارزش تماشا داشته باشد. همچنین یک لحظه باورنکردنی در پایان فیلم با آهنگ متن “حالا همه چیز تمام شد، آبی کوچولو” از گروه The Animals وجود دارد که صحنه مبارزه جذابی است.

۹- کاتالیا رسترپو در Colombiana (۲۰۱۱)

تعدادی از فیلم‌های باکیفیت در ژانر زنان آدمکش در سال ۲۰۱۱ منتشر شدند، از جمله فیلم Colombiana ساخته اولیویه مگاتون. این فیلم که توسط لوک بسون به عنوان استاد ژانر فرعی زنان آدمکش نوشته شده، زوی سالدانا را در نقش یک زن آدمکش بسیار حرفه‌ای و خونسرد نشان می‌دهد. کاتالیا بعد از مشاهده قتل وحشیانه والدینش در کودکی در کلمبیا، بزرگ می‌شود تا از کسانی که خانواده با ارزشش را از بین برده اند، انتقام بگیرد.

کاتالیا تحت آموزش‌های عمویش به یکی از مخوف‌ترین آدمکش‌های جهان تبدیل می‌شود، کسی که همزمان دست به قتل می‌زند تا اوباشی را که جان پدر و مادرش را گرفته اند، تحریک کند. او بی رحم و کارآمد است و در هر صحنه قتل یک گل ارکیده کاتلیا به جا می‌گذارد، به این امید که مردی که پدر و مادرش را کشته است این مهم را به یاد بیاورد و به آن توجه کند تا بتواند انتقام بگیرد. کاتالیا ثابت می‌کند که بیش از اف بی آی، سیا و کارتل‌ها می‌توانند از پس چنین کاری برآید.

۸- لورین بروتون در Atomic Blonde (۲۰۱۷)

در حالی که در سال ۲۰۰۵ نیز نقش یک زن آدمکش قابل توجه را در فیلم AEon Flux بازی کرده بود، شارلیز ترون در بلوند اتمی به کارگردانی دیوید لیچ، که جان ویک را نیز ساخته است از نقش قبلی خود پیشی می‌گیرد. لورین بروتون (ترون) یک مامور رده بالای MI ۶ است که وقتی به برلین فرستاده می‌شود تا درباره قتل یکی از همکارانش تحقیق کند، از قدرت جذابیت جنسی خلع سلاح کننده خود به عنوان سلاح استفاده می‌کند. هنگامی که او با نگاهش کسی را نمی‌کشد، درگیر نبرد تن به تن می‌شود یا از تکنولوژی‌های پیشرفته برای از بین بردن گروه‌هایی از جاسوسان دوجانبه استفاده می‌کند.

در حالی که برخی منتقدان آن را تقلیدی از فیلم‌های جان ویک می‌دانستند، بلوند اتمی به اندازه کافی خوب و متفاوت هست تا در کنار دیگر فیلم‌های خوب ژانر فرعی زنان آدمکش قرار بگیرد. لورین درست به اندازه جان ویک توانمند است، او هم به سبک خودش این کار را انجام داد و دائماً یک تهدید بزرگ است حتی زمانی که در گوشه‌ای گرفتار می‌شود.

۷- لوسی میلر در Lucy (۲۰۱۴)

در حالی که لئون: حرفه‌ای اثر بوک بسون یکی از بهترین فیلم‌ها درباره تجارت ترور است، ماتیلدا، زنِ آدمکش فیلم (ناتالی پورتمن) آنقدر‌ها هم قدرتمند نیست. او هنوز بچه است و چیز‌های زیادی برای یادگیری دارد. با این حال، برای هر کسی که می‌خواهد بداند ماتیلدا به عنوان یک قاتل بزرگسال چه شکلی است، به لوسی میلر نگاه کند و این جای خوبی برای شروع است.

فیلم لوسی ساخته بسون، اسکارلت جوهانسون را در نقش اصلی داستان و یک زن معمولی دارد که با مصرف یک داروی ترکیبی جدید و بدنبال شکست طرح قاچاق این ماده، به یک ابر آدمکش تبدیل می‌شود. لوسی با به دست آوردن مهارت‌های تازه کشف شده اش، یک کمپین انتقام بی رحمانه از کسانی که باعث شدند او در وهله اول مواد مخدر را حمل کند، آغاز می‌کند. اینجا با یک نگاه متفاوت مواجهیم، زیرا لوسی به طور سنتی برای آدمکشی آموزش ندیده است، اما گرفتن فیلم‌های زنان آدمکش و اضافه کردن یک حس ابرانسانی، لوسی را بیش از حد ترسناک می‌کند.

۶- سوک هی در Chae Yeon-soo – The Villainess (۲۰۱۷)

همان طور که گفته شد، لوک بسون در ژانر فیلم‌های با موضوع زنان آدمکش فوق العاده تاثیرگذار بوده است و این موضوع در The Villainess کاملاً مشهود است. به گفته یونگ بیونگ گیل، نویسنده و کارگردان فیلم، این فیلم La Femme Nikita ساخته بسون بود که الهام بخش این فیلم شد. در این فیلم اکشن کره ای، کیم اوک وین نقش قهرمان داستان را بازی می‌کند، زنی که از کودکی به عنوان آدمکش آموزش دیده است. با این حال، او یک زندگی جدید می‌خواهد، به خصوص پس از به دنیا آوردن فرزندش.

این فیلم به خاطر صحنه‌های اکشن و شخصیت هایش مورد تحسین قرار گرفته است، در حالی که گفته می‌شود در جشنواره فیلم کن نیز تمجید کارشناسان را برانگیخته است. سوک – هی در این فیلم کاملاً متحول می‌شود، چرا که او واقعیت شخصیتی خود را از دست داده و سپس آن را با برخی از خشن‌ترین و جذاب‌ترین سکانس‌های مبارزه در فیلم‌های این ژانر باز می‌یابد.

۵- فاکس در Wanted (۲۰۰۸)

آنجلینا جولی در زندگی حرفه‌ای خود چندین بار نقش آدمکش‌های به شدت ماهر را بازی کرده است. او اولین بار در سال ۲۰۰۵ در آقا و خانم اسمیت و آخرین بار در سال ۲۰۱۰ در فیلم سالت در چنین نقشی ظاهر شد. با این حال، بازی او در نقش فاکس در فیلم تحت تعقیب یا Wanted است که بهترین نقش آفرینی او در نقش یک زن آدمکش به شمار می‌آید. تحت تعقیب، کار‌های وسلی (جیمز مک آووی)، کارمند بی حالی را دنبال می‌کند که یک روز متوجه می‌شود پدرش یک آدمکش مخفی بوده است. وس با کمک اسلوان (مورگان فریمن) و فاکس حیله گر، خیلی زود به پتانسیل‌های عجسب آدمکشی خود دست می‌یابد تا جایگزین پدرش شود.

این فیلم داستان وس است، اما فاکس هم به همان اندازه نقشی مهم در داستان دارد. او کسی است که وس را آموزش می‌دهد، اغلب به شیوه‌ای بیرحمانه و هرگز به او اجازه نمی‌دهد راه میان بری انتخاب کند یا به هر طریقی از زیر کار در برود. او همچنین کسی است که می‌تواند هر دشمنی را، هر چقدر هم که مرگبار باشد، از بین ببرد. وقتی فاکس مجبور شد علیه سازمان خودش موضع بگیرد، ثابت می‌کند که چقدر مرگبار و بی باک است.

۴- هانا در Hanna (۲۰۱۱)

در این فیلم که الهام بخش یک مجموعه تلویزیونی به همین نام در سال ۲۰۱۹ نیز شد، سیرشا رونان در نقش هانا، دختر ۱۶ ساله‌ای بازی می‌کند که توسط پدرش اریک (اریک بانا) در حالی که در روستایی در فنلاند زندگی می‌کرد، به عنوان یک قاتل خونسرد بزرگ شده است. به کارگردانی جو رایت، داستان فیلم زمانی آغاز می‌شود که اریک هانا را برای اولین ماموریتش به اروپا می‌فرستد. در شرایطی که هانا در مواجهه با یک مامور اطلاعاتی خونسرد به نام ملیسا ویگلر (کیت بلانشت) تلاش دارد هویت واقعی خود را مخفی کند، شروع به تجدیدنظر در تربیت خود کرده و نقش خود در جهان را زیر سوال می‌برد.

این فیلم ایده اش را از لئون: حرفه‌ای گرفته و آن را یک قدم فراتر برده است. قاتل جوان در اینجا در دوران آموزش نیست. او یک ماشین کشتار تمام عیار است، یک دختر نوجوان که می‌تواند هر کسی را که سر راهش قرار می‌گرفت، بکشد و حتی با دو قدم جلوتر بودن از دشمنانش، راهش را از میان ارتشی کوچک از مردان مسلح باز کند. وقتی او بالاخره با ویگلر آشنا می‌شود، یک نبرد واقعی بین آدمکش‌های سبک قدیم و جدید شکل می‌گیرد.

۳- نیکیتا در La Femme Nikita (۱۹۹۰)

در داستانی که الهام بخش یک بازسازی آمریکایی و دو مجموعه تلویزیونی شد، فیلم نیکیتا ساخته لوک بسون یکی از بهترین آدمکش‌های زن تاریخ سینما را به تصویر می‌کشد. آن پاریلود بازیگر فرانسوی در نقش آدمکش مشهور داستان ظاهر می‌شود که در مسیر کشتن دشمنانش، هویت جدیدی به خود می‌گیرد.

نیکیتا یک مجرم باتجربه است که دو گزینه رفتن به زندان یا تبدیل شدن به یک آدمکش آموزش دیده برای دولت فرانسه را در برابر خود می‌بیند. وقتی او دومی را انتخاب می‌کند، مهارت‌های خیره کننده‌ای را به عنوان یک قاتل بی پروااز خود نشان می‌دهد در حالی که یکی پس از دیگری اهداف خود را از بین می‌برد.

در حالی که نسخه تلویزیونی نیکیتا همانی است که اکثر مردم به یاد دارند، این فیلم یکی از بهترین فیلم‌ها در مورد زنان آدمکش است و نیکیتا در این فیلم کسی است که می‌تواند از روی هر کسی که او را تهدید می‌کند، رد شده و بدین ترتیب یکی از بهترین آدمکش‌ها در دنیای سینما، چه زن و چه مرد باقی می‌ماند.

۲- بئاتریکس کیدو در Kill Bill (۲۰۰۳-۲۰۰۴)

با ماموریت صرف کشتن بیل در شاهکار هنر‌های رزمی کوئنتین تارانتینو، بئاتریکس کیدو (اوما تورمن) موقعیت خود را به عنوان یک زن آدمکش رده بالا تثبیت می‌کند. کیدو نه تنها در ماموریت حماسی خود موفق می‌شود، بلکه این کار را با کشتن یک سری از زنان و مردان همکار و کارآزموده در این فرآیند انجام می‌دهد. به جای استفاده از سلاح‌های پیشرفته، برند خاص آدمکشی کیدو شامل استفاده از شمشیر‌های سامورایی و مبارزه بی رحمانه تن به تن است. کیدو پس از گذراندن آموزش‌های سخت در ژاپن، قوی‌تر و خطرناک‌تر از همیشه ظاهر می‌شود.

صحنه‌های مبارزه اغلب بسیار باکیفیت و متمایز می‌رود و تارانتینو عشق و علاقه خود را به فیلم‌های کونگ فویی به خوبی نشان می‌دهد، اما شکی نیست که کیدو تا چه حد خطرناک و مرگبار است، وقتی که راه خود را از میان ارتشی از قاتلان باز می‌کند و نشان می‌دهد که در این دنیا تنها یک نفر وجود دارد که بر فراز قله آدمکشی ایستاده است. صحنه‌ای که او در آن تنها برای نبرد تن به تن با او-رن در برف به مبارزه با گروه Crazy ۸۸ می‌پردازد، یکی از بهترین صحنه‌های فیلم‌های ژانر زنان آدمکش است.

۱- یوکی کاشیما در Lady Snowblood (۱۹۷۳)

دوگانه بیل را بکش اثر تارانتینو و سه گانه بانوی انتقام اثر چان ووک پارک، تا حدود زیادی مدیون دو فیلم ژاپنی Lady Snowblood در دهه ۱۹۷۰ هستند که یکی از اولین و هنوز هم بهترین قاتلان زن در تمام دوران‌ها را در خود دارد. میکو کاجی نقش یوکی کاشیما را بازی می‌کند، زنی ژاپنی که از کودکی طوری بزرگ شده تا به یکی از مرگبارترین قاتلان حرفه‌ای زنده جهان تبدیل شود. وقتی یوکی بالغ می‌شود و توانایی ترور یک هدف تنها در چند لحظه را به دست می‌آورد، تصمیم می‌گیرد به خدمت دزدانی برسد که در کودکی خانواده اش را نابود کرده اند.

وقتی صحبت از فیلم‌های با موضوع زنان آدمکش می‌شود، بیشتر زنان قاتل‌های مرگباری هستند که اغلب گذشته غم انگیزی دارند. با این حال، در این فیلم، یوکی یک نیروی انتقامجوی مصمم و بی محاباست. او به دنبال یک زندگی بهتر برای خود یا راهی برای خروج نیست. بلکه او فقط می‌خواهد همه کسانی را که مسئول تجاوز به مادر و کشتن شوهر و پسر این زن هستند، به سزای جنایتشان برساند.

همچنین این فیلم بیشتر یک فیلم وسترن است تا یک فیلم معمول در مورد یک زن آدمکش، و یوکی هیولایی است که مرگ را برای هر کسی که مسئول گذشته تاریک او است، به ارمغان می‌آورد. هیچ کس از تیغ او جان سالم به در نمی‌برد و او بدون ذره‌ای پشیمانی تا آخرین نبرد، همه اهدافش را نابود می‌کند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: سینمای جهان قیمت طلا و ارز قیمت موبایل فیلم های با موضوع ترین آدمکش عنوان یک یکی از بهترین آدمکش های زن تبدیل می شود تاریخ سینما نشان می دهد زنان آدمکش فیلم ها فیلم ها لوک بسون کلیشه ها یک آدمکش حرفه ای یک قاتل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۴۷۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زور سرمایه به هنر نمی‌رسد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایب‌رئیس هیئت‌مدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنش‌های بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانع‌کننده‌ای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجه‌برانگیز شد و هرکدام در بیانیه‌هایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئت‌رئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیم‌گیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیه‌کننده سینما، نگاهی کلان‌تر به گسترش پلتفرم‌ها داشتیم و میزان دغدغه‌مندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرم‌ها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد، این پلتفرم‌ها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفته‌اند؟ گفت‌وگوی روزنامه شرق را در ادامه می‌خوانید:

چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی واکنش‌های زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرح‌شده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرم‌ها هم‌زمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر می‌کنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟

ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرف‌های این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمی‌خواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار می‌گیرند و در هیئت‌مدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیه‌کنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نه‌تنها کسی ایرادی نمی‌گرفت، بلکه تأیید هم می‌کرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعف‌ها یا قوت‌هایی دارد. من هم خیلی خوب می‌دانم برخی از دوستان تهیه‌کننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرم‌ها بدرفتاری‌ها یا بداخلاقی‌هایی داشته‌اند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گله‌مند باشد. همین‌طور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط می‌آید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا می‌کند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفه‌مان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئت‌مدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرف‌ها بار حقوقی داشت.

البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمی‌کردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و وی‌اودی‌هاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همین‌طور روز به روز به تعدادشان اضافه می‌شود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرم‌ها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته می‌شود و تعدادی از اعضا در آن کار می‌کنند، اما حجم کاری‌ای که این پلتفرم‌ها برای اهالی سینما ایجاد می‌کنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرم‌ها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا می‌کردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرم‌ها بودند که سریال می‌ساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایه‌ها به این عرصه استقبال کنیم. به‌شخصه وقتی متوجه می‌شوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرم‌ها اضافه می‌شود، خوشحال می‌شوم. می‌دانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. می‌دانیم که سرمایه، قدرت می‌آورد و قدرت سرمایه آن‌قدر زیاد است که برخی فکر می‌کنند می‌توانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست می‌خورد. همین‌طورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست می‌دهد و اگر هنرمندانی که می‌توانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق می‌تواند دقیقا برای پلتفرم‌ها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری می‌کنند، قطعا اشتباه بزرگی می‌کنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرم‌ها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزش‌خواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک می‌گیرم. یعنی فکر می‌کنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمی‌پسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر می‌کنم هیجان‌زده شده‌اند و همه ما را به یک چوب زده‌اند و طبیعی هم بود چنین واکنش‌هایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.

در بین صحبت‌ها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. می‌دانیم که دست‌کم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تک‌صدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلم‌های کمدی در سینماست.

صحبت‌کردن درباره سینما با صحبت‌هایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالن‌های سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمی‌توانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروخته‌اند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروخته‌اند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلم‌های عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.

البته بخشی از انتقادها از سمت فیلم‌سازان در یکی، دو سال گذشته به‌دلیل ندادن پروانه ساخت به فیلم‌های اجتماعی است.

اینجا نمی‌توانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار می‌کرد، همه‌چیز درست پیش می‌رفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری می‌کند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلم‌نامه داده و ما رد کرده‌ایم؟ موضوع اینجاست که فیلم‌نامه‌ای ارائه نمی‌شود. باید بررسی کنیم چرا فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمی‌شود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلم‌هایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلم‌های کمدی بودند. فیلم‌هایی در ژانرهای دیگر مثل «بی‌بدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید می‌دانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلم‌های دیگر در گیشه پاسخ‌گو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که به‌خاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرم‌ها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله می‌کنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سال‌ها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرم‌ها این کار را انجام دادند و هزینه‌ها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرت‌انگیز دستمزد می‌گیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقم‌های بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلم‌سازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلم‌نامه‌ای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس می‌کنند موضوعیت ندارد. جامعه آن‌چنان دچار تحول شده که عملا فیلم‌سازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلم‌سازان ما فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت نمی‌دهند، به این دلیل است که نمی‌دانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست می‌خوریم. نمی‌دانیم چه چیزی بسازیم که پاسخ‌گوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.

پس فکر نمی‌کنید در این شرایط پلتفرم‌ها در مقابل سینما ایستاده‌اند.

من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرم‌ها از بین رفته است. سینما تبدیل می‌شود به یک مراسم. تبدیل می‌شود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون می‌آید و هزینه می‌کند و سینما را انتخاب می‌کند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف می‌کند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کند پرت شود.

حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسه‌انگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلم‌های اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلم‌های اجتماعی جواب نمی‌دهد. اصلا باور نمی‌کنم که این فیلم‌های کمدی ما باعث شده فیلم‌های اجتماعی فروش نرود. فیلم‌های جدی ما در غیاب فیلم‌های کمدی همین‌قدر فروش می‌رود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلم‌ها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلم‌هایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلم‌های جدی خواهد بود. نمونه‌اش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بی‌بدن» باقی فروش‌ها شکست خورده‌اند. نمی‌توانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالن‌داران از فروش این فیلم‌ها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027

دیگر خبرها

  • پناه عجیب اریک تن هاخ به تاریخ؛ وقتی تیم‌سازی مفهومش را از دست می‌دهد
  • نیازمندی های نکونام برای جاودانه شدن در فوتبال ایران؛ برد، برد و برد!
  • حمله به رکورد ۳ مربی بزرگ قرمز و آبی | او می خواهد بهترین مربی تاریخ باشگاه استقلال شود!
  • نیازمندی‌های نکونام برای جاودانه‌شدن در فوتبال ایران
  • بلیت سینما بعد از دو ماه دوباره گران شد
  • استقبال بیش از ۱۸ هزار مخاطب از سینما‌های تصویر شهر
  • بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما!
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد
  • ۱۰ ماشین آلمانی برتر تاریخ که شاهکار‌های مهندسی عرصه خودروسازی به شمار می‌آیند
  • پنج بازیکن برتر تاریخ فوتبال از نگاه جمال موسیالا